دیروز یکی از اشنایان ما خودکشی کرد!! ایشون دچار اعتیاد بود و با خانواده خانم و پدری درگیری داشت و بالاخره بعد کلی کلنجار تسلیم نفس شد و خودکشی کرد.... امروز رفته بودیم واسه تشیع جنازش کسی زیاد براش ناراحت نبود همه انگار به زور اومده بودن ....ببیند اینه که می گن عزیز بشی دست خودته خوارم بشی دست خودته....بیچاره زن و پسر 12 سالش.... امروز تو تشیعش بارون میومد انگار اسمون هم به حال و روزش اشک می ریخت... خدایا چرا طاقت ما ادم ها انقد کمه،چرا همیشه به فکر خلاص شدنیم چرا کمکی به فکر اصلاح نیستیم چرا باید اینطور باشه... خدایا یعنی انقد طعم مرگ تو اسونه که اینطور راحت خودشونو دار می زنن.....هیی قربونت خدا.... به قول دوستمون محسن چاووشی که میگه خودکشی ممنوع!!! تو مجلس امروز این شعر رواز مولوی خوندن: سال ها فکر من این است و همه شب سخنم یا علی مدد
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم ؟
از کجا آمده ام ؟ آمدنم بهر چه بود ؟
به کجا می روم آخر ؟ ننمایی وطنم.
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
با چه بود است مراد وی از این ساختم.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی از بدنم ساخته ام
Design By : Pichak |